برای " هیچ "، همه چیزمان را از دست دادیم .

تنها دارایی ما خودمان بودیم و اموالمان مصادره شد
در گروی "هیچ"
و برای " هیچ "

ما زنجیر شده ایم ،
به منحوس ترین قسمت منفور شب
و زندان بانی به نام "دلنتگی" ما را با شلاق عشق
بازجویی میکند .

همه چیز هر آدمی قطعا خودش ، است
دقیقا "خودَش"
و ما بی همه چیز مانه ایم در نقطه ی کور زندگی

میدانم که حتی اگر تمام عالم را تصرف کنم ،
بازهم تنها نقطه ی فتح نشده ی دنیا ،
" قلب " توست.
میدانم که اگر تمام دنیا به نامم بخورد ،
من بازهم فقیرم
چون نه تورا دارم
و نه حتی خودم را دارم .

و این دردآور ترین دلیل حال بدیست که روز به روز میگذرد اما این رنج نمیگذرد .

#سِودا
#دلنوشته
#خودم_نوشته

▪︎- ²¹ آبان ماهِ ¹⁴⁰¹ - ▪︎
²³.³⁷
دیدگاه ها (۰)

همه چیز با صدای ناقوس رنج ، امانِ دلِ بی امانم را بریده است ،

بعد از ساعت ها بالا و پایین کردن بخش های مختلف ،

او ، خودش را برداشت و به دور دست ترین لوکیشن ممکن برد .

هیچ گاه نتوانستیم هر آنچه را که میخواستیم ، داشته باشیم .

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط